امروز با جانانم و آیلین و مامان جانم و بی بی گل رفتیم خونه مون رو تمیز کنیم، قرار بود که مامان خانم و مریم خانم و امیر علی آقا و خاله خانم هم بیان تا تشک ها رو بدوزیم ولی وقتی اومدن با خونه ای که پر از خاک و خل مواجه شدن و تصمیم گرفتن که تشک ها رو ببرن خونه کاتا اینا بدوزن و به همین دلیل زود رفتن و ما موندیم و خونه ای که باید ادامه تمیزکاری رو داخلش انجام میدادیم. چندتا از شیرآلات رو نصب کردیم و خواستیم که شیشه ها رو نصب کنیم که متاسفانه با مشکل اندازه نبودن شیشه ها موجه شدیم که خب قابل حل شدن هم نبود و فردا باید انجامش بدم.
تقریبا ٪۳۰ تمیز کاری رو انجام دادیم و باقیش هم موند تا به مرور انجام بدیم.
امروز با یه مشکل جدی در نصب شیرآلات مواجه شدیم که خب بخاطر کم کاری در گذشته بوجود اومد و مطمئن نیستم که بشه راه حل ارزونی واسش پیدا کرد و خلاصه منو برد تو نشخوار فکری اون روزی که کم کاری کردم.
امروز مامان جانم آش پخت و دور هم نوش جان کردیم و حسابی خوش گذشت و شام هم رفتیم پیتزا خوردیم به عنوان شیرینی پایان تعمیرات خونه.
دیدگاهتان را بنویسید